۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

من یک معلمم: بهنام کرمی را آزاد کنید

امسال اولین زنگ مدرسه را با نام "زنگ مهر و مقاومت" زندند.
از آنجایی مخالفم بچه هایم از تمام این بازی های خسته کننده و توهم زده بویی ببرند، اول مهر را مدرسه نرفتم.
 جناب آقای دولت!
دست از سر این بچه ها بردار.
هر توهمی داری برای خودت و دور و بریهایت نگه دار.
این بچه ها دیگر بازیچه تو نیستند.
نام "مهر" رویش هست.
کافیست و زیبا.
اگر هم زنگی هست بگذار به نام همان "مهر" زده شود.
.
.
.
راستی امسال در یکی از شهرهای کوچک اطراف قیدار (سجاس) یکی از صندلی های یکی از مدرسه ها خالیست.
چند روز پیش بود که وقتی همه برای سحری بیدار شده بودند تا آخرین روزهای ماه رمضان (سه روز مانده به فطر) را هم روزه بگیرند.
عده ای ریخته اند در خانه یک "مسافر کش" تا "بچه"ی نوجوانش را به جرم "سبز" بودن دستگیر کنند و ببرند.
"بهنام کرمی" نوجوان 17 - 18 ساله  ای که اهل سجاس بود را گرفتند و بردند.
آخر آقای - به قول خودت- دولت!
آن بچه چه کار میتوانست ازدستش بر بیاید که آنقدر از آن میترسی؟
آن بچه درس دارد. مدرسه دارد. کلاس و همشاگردی دارد.
نمیگویی در همان مدرسه وقتی زنگ مقاومت میزنی در ذهن همکلاسی های بهنام کرمی چه میگذرد؟
حد اقل آزادش کن تا در کلاسش بنشیند، بعد ببر و هر وقت خواستی یک نمایش بزرگ ازمحاکه اش درست کن و پخش کن درهمان صدا و سیمایت.
بهنام کرمی را آزاد کن.
مثل اینکه به پدرش گفته اند باید تمام اسامی کسانی را که "بچه"ات را از راه به در کرده اند را بدهی و از آنها شکایت کنی تا ما یک شاکی خصوصی از آنها داشته باشیم.
اسم بهنام کرمی را به یاد بسپارید و اگر توانستید در وبلاگهایتان هم یادی از او بکنید تا گمنامیش و بیکسیش بهانه ای نباشد برای فراموشیش.
.
.
.
امروز تولد هادی عزیز بود. تولدش مبارک.

۶ نظر:

Unknown گفت...

تحمل خیلی چیزها سخت شده این روزها. این روزهای پر نیرنگ و پر دروغ...

هادی گفت...

اول اینکه ممنون بابت تبریک تولد هم اینجا و هم اونجا امیدوارم روزگارمون بهتر بشه از هر لحاظ...
از خودم شرمسارم راست میگی تو باید جمع کنیم بریم پی کارمون...همه مون و همه شون...تو آخرین پستت یه انقلاب بزرگ کردی...کسی امثال بهنام رو نمیبینه اصلا انگار نه انگار...مدتیه دارم به همین قضیه فکر میکنم به نظرم باید یه کارایی رو شروع کرد...راستی یه پست واسه بهنام مینویسم امروز حتما...

مادنا گفت...

متاسفم برای به قول خودت دولت که از یه بچه می ترسه.
بهنام کرمی را آزاد کنید با توام دولت به پشت سرت نگاه نکن.

مادنا گفت...

برای به قول خودت دولت واقعا متاسفم که از یه بچه می ترسه.
بهنام کرمی رو آزاد کنید با توام دولت به پشت سرت نگاه نکن.

نفیسه نصیران گفت...

باور کن که حال من هم از همه انها که به مغزهای بچه ها مبارزه تزریق می کنند وخودشان گوشه دنجی ، حالشان را می برند؛
به هم می خورد .
برای ازادیش دعا کردم . برای آزادی همه بیگناهان دربند!

هکتور گفت...

سلام چون خودم تو جریان همه چیزایی که گفتی بودم چیزی راجع به اش نمی گم
به خانه جدید ماهم بیا