۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

چشمه

چشمه ای هستم
به خدا خشکیده ام ناجور

۱۲ نظر:

مژگان گفت...

سلام
خدا نکنه .وقتی تو کم بیاری وای به حال بقیه .شاید خسته شده ای یه کم به خودت استراحت بده .

زودیاک گفت...

بمیرم!!!

تقی کوچک گفت...

آنجا که بارانی نبارد، بایست چشمه ها خشکیده باشند.
فارغ از جوری و ناجوری، خشکیده ام.
امیدی هم بر باران نمی بندم و نخواهم بست که دلگیرم از بگیر و نگیر هایش .
که رنجورم از دم دم مزاجی هایش.

و آنجا که چشمه ها، بی امید خشکیده باشند ، بایست ...

سین-جیم گفت...

پس داری کوه می شی!
چه قالبی داری!چه قشنگ!مرسی که با ما سر می زنی پسر عمو فیروز!

من و ما گفت...

با بارون کارت راه میوفته ؟یا از اون مدل ها شدی که کور شده بن کل

محمود گفت...

سلام
با اجازه ما هم مشتری شدیم.

Anonymous گفت...

سلام

Anonymous گفت...

سلام چند دفعه تا حالا خواستم نظر بدم ولي اصلا inter نميشه . ولي اين دفعه سلام رو تايپ كردم ديدم انگار درست شد. متنهاتون به دل ميشينه . اما در مورد قالب من قالب قبليتون رو بيشتر دوست داشتم ولي اين هم خوبه به وب من سر بزنين و نظر بدين ممنون
sepideh-69.blogfa

FASAANEH گفت...

این منو یاد حرفای یکی میندازه که میگفت "جسم ناقصی دارم" بعد همه گریه میکردن!

عموفیروز گفت...

سلام FASAANEH
دمت گرم عزیز.
چه لطف بزرگی در حقم کردی.
تیکه بزرگتری نبود بچسبونی بهمون.
خوب اگه میخوای فحش بدی...
در هر حال سپاس.

سین دخت گفت...

چشمه ای هستی
خشک نمی شی شاید کمی بارون رات بندازه
یا دستی که خس و خاشاک دورت رو بگیره و یه نفسی بهت بده
نبینم انقد تلخ باشی...

سودا گفت...

خيلي خوب و نازه مبارك هم باشه تقي حسوده كه ميگه عمو فيروزي نيست ( چشمك ! )