۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

من یک معلمم 6

با تمام وجود و با شور شوق تمام، من و بچه ها داشتیم برای خودمان جمله مساختیم.ه
همه مشتاقانه داشتند جمله های انگلیسیشان را درباره رنگ لباسهای همدیگر میساختند.ه
یکی در فکر فرو رفته بود و حواسش در کلاس نبود.ه
صدایش کردم:ه
زینب!ه
زییینب!ه
زیییینب!ه
یکهو از جایش پرید و آرام به من نگاه کرد و کنجکاوانه پرسید:ه
آقا! نسل دایناسورها چرا منقرض شد؟ه

۸ نظر:

shadi گفت...

ba bacheha saro kale zadan lezat bakhshe
rasty javabesho chi dadid?

سین دخت گفت...

چه قد سخته ندونی دایناسورها کی منقرض شدن
چقد سخته ندونی چرا دنیا این شکلیه
چقد سخته مدرسه ات چرا خوب نیست
چقد سخته ندونی.....
و تو همه این سختیا مجبور باشی درس بخونی و هی صدات کنن زیییینب !!!

مژگان گفت...

سلام
آخی طفلک ببینی چرا یه دفعه کنجکاو شده راجع دایناسورها!
جوابش مهمتره اونم بنوس.

هادی گفت...

اون داشته تو خیالش دایناسور بازی میکرده
مطمئنم!!

عموفیروز گفت...

برای شادی:
سر و کله زدن با بچه ها همیشه بذت بخش نیست. بعضی اوقات طوری میره رو اعصاب آدم که هر ثانیش یک هفته از عمر آدم رو کم میکنه. ولی خوب شیرینی هایی هم داره.
اما در جواب چون وسط درس بودیم ازش خواستم سوالشو یه جا یادداشت کنه و به درس گوش بده تا آنتراک. تو آنتراک هم کامل توضیح دادم درباره دایناسورها(نوجوونیام یه بازی داشتم به نام راز دایناسورها. همه چیرو ازون موقع یادم بود) بیشتر کنجکاو بود بدونه انسان ها با دایناسورها چطور زندگی کردن!!!
..........................
برای سیندخت:
واقعا!
..........................
برای مژگان:
احتمالا کارتونی چیزی دیده بوده. حدس من اینه!

نیما گفت...

راستش وقتی اینو تعریف کردی به دختره خیلی حسودیم شد(واقعا حسودیم شد)
باید یه روز فکر کنم تا بدونم چرا حسودیم شد.
ولی اگه وقت داشتم دوباره تموم پاسخ سیندخت اینجا می نوشتم( خیلی خوب بود.)
واقعا سخته...
که ندونی خیلی چیزا رو که همه باور دارن(نمی دونن بلکه پذیرفتن)
وحالا
زینب
زینب
زینب
اقا اجازه چرا...

کوچه نادری گفت...

چقـــــــــــــــــدر خوبه که معلمین...

هستی گفت...

مگه دایناسورها منقرض شدن ؟